بی حضورت قصه را با خاک یکسان می کنم

بی حضورت قصه را با خاک یکسان می کنم!
توی تنگ تنگ!··· با این عشق طغیان می کنم !

کنج غار خلوت تنهایی ام یا توی جمع!
هرکجا دلتنگ باشم بی تو طوفان می کنم !

هی غزل می سازمت ،در شهر جارت می زنم!
چشم های عابران را خیس باران می کنم !

توی چشم ناشکیب آینه زل می زنم!
بغض دلتنگی چشمم را دوچندان می کنم !

من غلط کردم اگر گفتم صبورم! ···بی خیال!
لاف بیجایی زدم , الساعه کتمان می کنم !

می شوم همدست با رمال های بدقلق!
هم تبانی با خیال و فال و فنجان می کنم !

عاشقانه پشت میز کافه ها می نوشمت!
شاعرانه کافه ها را بی تو ویران میکنم ...
دیدگاه ها (۱)

ســــــکوت میکنم…

همـــــــــــه میگویند: جریـــــــــان چه بود که او رفــــــ...

اره اره حال خوبیه ک دارمت رودو تاچشمم میزارمت...توقصه هام تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط