سلام عصر بخیر

سلام عصر بخیر

من رمان دارم می نویسم رمان تخیلی

بابک ولعیا ویه کاراکتر دیگه هم

واسه خودم گذاشتم به اسم ملیحه

چند سال پیش به فکرمن اومد ومن

گذاشتمش کنار وچون تو این سالها

هی رمان به فکر من الهام شد اونارو

نوشتم وهردفعه فکر کردم وای چی میشه

اینو بنویسم واسه همین واقعی هم

نمیتونستم بنویسم تا اینکه تو این

سالها عاشق فواد غفاری شدم

نمیتونستم بخ خودش بگم

فقط نوشتم رمان نوشتم

شعر نوشتم خیلی رمان نوشتم

که توی رمان آرزو های خودمو به

تصویر نوشتم یعنی هم حسین شریفی

نوشتم وهم راجعبه فواد غفاری تابه

چاپ برسه هرچی به فکرم اومده نوشتم

واز این به بعد میخوام ان شا الله پله به

پله بنویسم این رمان تخیلی هم مثل

رمان های قدیمی یه کم اشتباه

ممکنه داشته باشه اما یه جای

هم شنیدم که رمان نویس ها

این جوری مینویسن ولی سابق

توی تلگرام که بودم ازمن ایراد

گرفتن که تو نباید این جوری

بنویسی تو باید زبانی بنویسی

من یه جوری نوشتم انگار که

دارم خودم تعریف میکنم یه

موضوعی رو

بحرحال راجعبه این

اتفاق های زندگیم هم نوشتم

منتها فکرکردم که از اول شروع

کنم

عصرهمه بخیر باشه ❤🎹❤

تواین سالها فرصت اینم داشتم که

بنویسم فقط

#ملیحه#ادبیات ##شعر#ترانه #
دیدگاه ها (۸)

اگه شب بخیر هم نتونستم بگم حالا به هردلیل باید بگم من ناراحت...

بسم الله الرحمن الرحیمشب خانوم فاطمه عزیز ووالا مقام مبارکخد...

سلام. روز همه بخیریه توضیح بدم اگهکسی فکر کنه که من چرا بعضی...

به نام خالق عشق و زندگی 📝❤️❤️بگن زندگی سخته باتو؛ بگن عاشقت ...

زیر سایهٔ قانون پارت دومکوک نگاهش کرد. چشم‌هایی سرد و دقیق، ...

طبیعیه هوس کنم از هایدی رمان بنویسم؟

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط