شوخی کردم عکس رمان فیک لاو تغییر نرکرده😁
شوخی کردم عکس رمان فیک لاو تغییر نرکرده😁
..........
ویو ا.ت
شلیک کرد چشامو بستم اما بیهوش نشدم و دردی احساس نکردم وقتی با صحنه ای مواجه شدم خشکم زد اون...اون نامجون بود که جلوی تیر تفنگ اومد تا جون منو نجات بده که اشک جلو چشام جمع شده اعضا و هیونجین رفتن سراغ فیلکس و بردنش میشه پلس و دستگیرش کردن من چون دکتر بودم جعبه کمک های اولیم رو آوردم و هی گریه میکردم و میگفتم:
............
ا.ت: هق...نامجون..هق.بی....بیدار.ش.و(گریه و لکنت)
نکته:ا.ت و فیلکس و اعضا و امجون توی یک مدرسه و توی یک کلاس بودن و یک جورایی دوست بودن
که یهو...
پایین تر بیب
در خماری بمونید🤣
من کلا کرم دارم که توی جاهای حساس فیک رو تموم کنم
..........
ویو ا.ت
شلیک کرد چشامو بستم اما بیهوش نشدم و دردی احساس نکردم وقتی با صحنه ای مواجه شدم خشکم زد اون...اون نامجون بود که جلوی تیر تفنگ اومد تا جون منو نجات بده که اشک جلو چشام جمع شده اعضا و هیونجین رفتن سراغ فیلکس و بردنش میشه پلس و دستگیرش کردن من چون دکتر بودم جعبه کمک های اولیم رو آوردم و هی گریه میکردم و میگفتم:
............
ا.ت: هق...نامجون..هق.بی....بیدار.ش.و(گریه و لکنت)
نکته:ا.ت و فیلکس و اعضا و امجون توی یک مدرسه و توی یک کلاس بودن و یک جورایی دوست بودن
که یهو...
پایین تر بیب
در خماری بمونید🤣
من کلا کرم دارم که توی جاهای حساس فیک رو تموم کنم
۳.۶k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.