حاجی مهمون اومده اومدم تو اتاق پرو بستم من رو نبینن
حاجی مهمون اومده اومدم تو اتاق پرو بستم من رو نبینن
صبحم مهمون اومده بود وسط پذیرایی خوابیده بودم بیدار شده بودم تا آخرش که زنی بره خودمو به خواب زدم
ترخدا می خواید برید عید دیدنی زنگ بزنید به طرف بگید یه دفعه زنگ در رو می زنن می گن اومدیم عید دیدنی
صبحم مهمون اومده بود وسط پذیرایی خوابیده بودم بیدار شده بودم تا آخرش که زنی بره خودمو به خواب زدم
ترخدا می خواید برید عید دیدنی زنگ بزنید به طرف بگید یه دفعه زنگ در رو می زنن می گن اومدیم عید دیدنی
- ۱.۵k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط