وقتی چیزی مرا رنج میداد

وقتی چیزی مرا رنج می‌داد،
در مورد آن با هیچ‌کس حرفی نمی‌زدم.
خودم در موردش فکر می کردم،
به نتیجه می‌رسیدم و به تنهایی عمل می‌کردم.
نه اینکه واقعا احساس تنهایی بکنم..
بلکه فکر می‌کردم که انسان‌ها،
در آخر، باید خودشان، خودشان را نجات دهند!
دیدگاه ها (۱)

دنیا پر است از حرف‌های نگفته،پر است از راه‌های نرفته،کارهای ...

داشتن تو اندازه ی چند جمله ی کوتاه بوداندازه ی "به فلانی سل...

مردها که میروند؛واقعا میروندشوخی ندارندمنت کشی و زنگ و خواهش...

تو آن اکتشاف عاشقانه ایکه نمی شود با کسی در میان گذاشت...!

زیر باران سئول {پارت 3}

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۸

💠 یک مسئله مهم که شوخی و جدّی ندارد!یکبار در یک جمع رسمی با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط