همه میدانند

همه میدانند
همه میدانند
که من و تو از آن روزنهء سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخهء بازیگر دور از دست
#سیب را چیدیم
همه میترسند
همه میترسند ، اما من وتو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم
دیدگاه ها (۳)

دسـتان من نمی توانند نه، نمی توانند هرگز این #سیب ...

جمعه یک #سیب لهیده ست سقوط َش حتمی ست؛به سَراشیبیِ آدینه ی م...

ابلیس منم ایل و تبارم سیب استتا باغ تویی هر چه بکارم #سیب اس...

صبر کن جاذبه تا کار خودش را بکندمثل افتادن یک #سیب زمان دارد...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

پارت : ۳۸

Me:)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط