و عشق تو به من آموخت

و عشق تو به من آموخت ،

غم غربت دو چندان می‌‌شود شب‌ ها
#نزار_قبانی
دیدگاه ها (۵)

‏من نخواهم کردترک لعل یار و جام میزاهدان معذور داریدم،که این...

میر من خوش می‌روے ڪاندر سر و پا میرمتخوش خرامان شو ڪہ پیش قد...

مرا گر مست می خواهی نگاهت را نگیر از منکه دل از ساقی چشمان م...

به باورم تو رادر ورای هر چه عشق گنجانده امجایی نزدیک به مرز...

عشق لرزش انگشتان استو لب های فروبسته ی غرق سوال!تو را در خلا...

رفیق بود؛با او می توانستم بعد از گریه های بلند، از چیزهای کو...

چه تحملی دارد آستین لباسمتمام غربت نبودنت را از چشمانم پاک م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط