کاروان رفت و

کاروان رفت و
تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی رَه ز که پرسی
چه کنی چون باشی

- حافظ
دیدگاه ها (۴)

مولانا :در دو چَشمِ من نشینای آن که از من، من تری

خوشآ به حالَت که تو در کنارِ یاریو مآ همنشینِ خاطرات...#میسا...

شب به تنهایی خودشمامور بر آزارِ ماستوای از آن ساعتکه با غم ه...

برای بردن ایمانِ من لبخند هم کافی‌ست!همین یک شعلهآتش می‌زندا...

دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدم نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زد...

آدم باشی معنی آدمی راندانی،ز خواب که بهتر از آن کرده...بمیری...

نه ز پای می نشیند نه قرار می پذیرددل آتشین من بین که به موج ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط