یه شبایی هست که آدم لازم داره بره تو اتاقش و در رو قفل ...

یه شبایی هست که آدم لازم داره بره تو اتاقش و در رو قفل کنه ! چراغ و گوشیش رو هم خاموش کنه ! بشینه با خودش حرف بزنه ! کارایی که تو این چند وقت کرده و نکرده رو مرور کنه ! و به خاطر همه ی وقتایی که باید درک میکردنش و نکردن ! باید دوسش میداشتن و نداشتن ! باید بهش توجه میکردن و نکردن ! و حتی به خاطر تمام اذیت های روحی ای که شده ، گریه کنه ! و بعد کم کم خودشو آروم کنه ! این شبا درست همون شبایه مهمی هستن که آدم یاد میگیره به غیر از خودش هیچکس نیست ..
دیدگاه ها (۱)

.شب فراق تو گر ناله را اشاره کنمچه رخنه ها که در ارکان سنگ خ...

🌷خــدايــا✨آرامش را سر ليست🌷تـمامِ اتفاقات ✨زندگي مان قرار ب...

گفت تو مقصری!هروقت خواست بودی، هر وقت نخواست بودی، تو هميشه ...

تمامِ شهر فقط خنده‌ی مرا دیدندبفهم! گریه‌ی پشت نقاب راحت نیس...

به عنوان پارتنر

زیر باران سئول [پارت 1]

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط