یه شبایی هست که آدم لازم داره بره تو اتاقش و در رو قفل کن
یه شبایی هست که آدم لازم داره بره تو اتاقش و در رو قفل کنه ! چراغ و گوشیش رو هم خاموش کنه ! بشینه با خودش حرف بزنه ! کارایی که تو این چند وقت کرده و نکرده رو مرور کنه ! و به خاطر همه ی وقتایی که باید درک میکردنش و نکردن ! باید دوسش میداشتن و نداشتن ! باید بهش توجه میکردن و نکردن ! و حتی به خاطر تمام اذیت های روحی ای که شده ، گریه کنه ! و بعد کم کم خودشو آروم کنه ! این شبا درست همون شبایه مهمی هستن که آدم یاد میگیره به غیر از خودش هیچکس نیست ..
۵.۹k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰