روزگاری است که با ریگ روان همسفرم

روزگاری است که با ریگ روان همسفرم
می‌روم راه و ز منزل خبری نیست مرا

صائب تبریزی
دیدگاه ها (۱)

جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن.پادشاه فصل ها ، پائ...

آسمانش را گرفته تنگ در آغوشابر با آن پوستین سرد نمناکشباغ بی...

من در این بحبوحه‌ قرنپاییز ترینم... #هنری #زیبا #جذاب #قشنگ

برسان سلامِ ما را، به رفو گرانِ هجرانکه هنوز پاره ی دل، دو س...

ما از امیدها همه یکجا گذشته ایماز آخرت بریده ز دنیا گذشته ای...

ای سلیمان این قدر استادگی در کار نیست می گشاید ناخن موری گره...

چون منتهای طلب من محو گشتن استهر موجه سراب شود راهبر مراصائب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط