برپاخیزان قدرت پارت۲

ات: ممنون میجونگ بهتره بریم سمت قصر

با میجونگ حرکت کردین سمت قصر که دید.....


خدمتکار: سریع باشید اه الان مهمونا میان بجنبید 😤

ات: ها؟ هوی واستا

خدمتکار: بله بانوی من (تعظیم کرد)

ات: چخبره ؟؟؟؟

خدمتکار: قراره خواستگار های بانو جنی بیان ...

ات: واو چقدر زود ...


(بچه ها چون مدتی نتونستم فیک هارو ادامه بدم اسم ها رو یادم نمیاد پس اگر اسمی نوشتم تعجب نکنید)


مادر ات اسمش هانیونگ


هانیونگ: ات کجا بودی سریع آماده شو قرار مهمانی سلطنتی برگزار شه


ات: باشه

از میجونگ خدافظی کردی وبه سمت اتاقت رفتی ازبین لباس هات یکی نظرتو جلب کرد یک لباس سفید چین دار با شنل سفید بزرگ که تا پشت پاهات میومد ...رفتی حموم دوش ۹ مینی گرفتی وشروع کردی به آرایش کردن ریمیل زدی با تینت قرمز .......

صدای در بلند شد

تق تق تق


علامت ات + و خدمتکار ۰

+بیا تو

0بانوی من مهمونا اومدن مادرتون گفت که بیاید پایین

+باش تو برو

°چشم بانوی من

مهمونا چقدر زود اومدن تازه ساعت ۸:۹ دقیقه اس؟؟ هوم خب برم پایین


از تو اتاق بزرگت بیرون اومدی رفتی به مهمانسرای سلطنتی رسیدی درو باز کردی سرباز:

سرباز: بانو لی ات وارد می شوند همه تعظیم کنید .


همه نگاه به تو بود رفتی وتو جایگاه خود ت نشستی مهمانی سلطنتی شروع شد مادرو پدرت هم رفتن برقصن تومونده بودی که جیونگ پسر وزیر اعظم پیشنهاد رقص بهت داد

+البته

٪واو بانو ات شما خیلی زیبایید راستی قدرت شما چیه؟

+ترجیح میدم که دربارش حرف نزنم

٪هرجور مایلید


تقریباً ۶ دقیقه داشتین میرقصیدین که آهنگ قطع شد

پدرت اسمش جانوهو

علامت پدرت ~ علامت مادرت =


~خب همگی جمع شید این مراسم به مناسبت خواستگاری کای از دخترم جنی هست که قراره امروز عروسی انجام بشه پس تا میتونید جشن بگیرید ....

همه جیغ هورا کشیدن


در قصر باز شد وزیر اعظم با شتاب پیش پدرت اومد

! عالیجناب عالیجناب خبر بدی دارم با نو جنی می‌خوان خودشونو از بالای برج پرت کنن پایین سریع باشید...



همه مردم هج.م بردن به در سربازان



رفتی اتاق خواهرت


+جنی بیا پایین خواهش میکنم

؟بیام پایین؟ هه نه نمی‌خوام زن اون مرتیکه بشم ات تو خیلی چیزا رو نمیدونی تو حتی نمیدونی ماد پدر ازت چیو قایم میکنن


+چی منظورت چیع؟

؟ابجی جونم تو خیلی نادونی


خودشو پرت کرد پایین



+نههههههههه جنیییی


یعنی ات چیو نمیدونه جنی چیو میخواست بهش بگه؟

پایان قسمت دو


آنچه خواهید دید: چیو ازم پنهون کردید؟ ها =دخترم آروم باش نه ...................




بچه ها پارت بعد بزودی آپ میشه
دیدگاه ها (۱)

سناریو بی تی اسوقتی توخواب با پا میزنی تو شکمشنامجون: ایشون ...

سناریو بلک پینگ

بچه ها درخواستی بگین امشب بنویسم

عضو هشتمی و

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط