خانه قدیمی مادر بزرگ، پناه آخر هفته های ما است.
خانه قدیمی مادر بزرگ، پناه آخر هفته های ما است.
از زمانی که زنگ خانه را بزنی، تا زمانی که گل بوسه خداحافظی بدرقه راهت شود،
به یاد بی حوصلگی ها و گرفتاری هایت نیستی.
سفرهاش یک رنگ و دیوارهایش بوی نم برکت میدهد.
حیاطش همیشه، گلها و درختچهها را باردار است.
حوض کوچکی دارد که میشود قایق بی خیالیات را روی آن بیاندازی و حرکت آرام آب را ببینی.
خانه قدیمی مادربزرگ همان جایی است که ناز قهرهایت را میکشند.
هرچهقدر آتش بسوزانی، حق را به تو میدهند.
بشقابت خالی نشده، پر میشود.
همان جایی است که برای چند ساعت، میشود خودت باشی و آسمان را آبی تر ببینی…
#Nostálgico_Time
از زمانی که زنگ خانه را بزنی، تا زمانی که گل بوسه خداحافظی بدرقه راهت شود،
به یاد بی حوصلگی ها و گرفتاری هایت نیستی.
سفرهاش یک رنگ و دیوارهایش بوی نم برکت میدهد.
حیاطش همیشه، گلها و درختچهها را باردار است.
حوض کوچکی دارد که میشود قایق بی خیالیات را روی آن بیاندازی و حرکت آرام آب را ببینی.
خانه قدیمی مادربزرگ همان جایی است که ناز قهرهایت را میکشند.
هرچهقدر آتش بسوزانی، حق را به تو میدهند.
بشقابت خالی نشده، پر میشود.
همان جایی است که برای چند ساعت، میشود خودت باشی و آسمان را آبی تر ببینی…
#Nostálgico_Time
۱۴.۱k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.