حق الناس گندم و خلال

حق­ الناس گندم و خلال”
از حق‌الناس بترسیم و بعد در مورد بخشیدن آن صحبت خواهیم کرد…
دو نفر از عباد حضرت حق باهم پیمان بستند هرکدام از دنیا رفت، خبری از عالم برزخ در عالم خواب به دوستش بدهد. یکی از آن­ها از دنیا رفت. بعد از مدتی به خواب دوستش آمد و به او گفت: در برزخ گرفتارم و علت گرفتاریم هم این است که یک روزی به مغازه عطار فروشی محل رفتم و ساعتی را کنار عطار نشستم. کنار من یک ظرف گندم بود. ناخودآگاه یک عدد گندم برداشتم با دندان جلو آن را نصف کردم و بعد هر دو نصفه را به ظرف بازگرداندم. این مسئله را با صاحب گندم در میان نگذاشتم. اکنون در برزخ ناراحت آن مسئله‌ام؛ برای خدا پیش صاحب مغازه برو و برای رهایی من از او رضایت بگیر
دیدگاه ها (۰)

یه فیلم چند ثانیه‌ای عمامه‌پرانی در صدها اکانت و کانال ضد ان...

حقوق زن از دیدگاه غرب یعنی جایگاه انسانی آن را هرچه بیشتر به...

یا غریب الغـــــربا:وقتی مسیحیان تبشیری از اعتقادات خودشونم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط