بوسه ای برای تاریخ

بوسه ای برای تاریخ
پاییز سال ۱۳۶۰
شهر سوسنگرد
قبل از علمیات آزاد سازی شهر بستان
(طریق القدس)
دراین علمیات ابراهیم فرجوانی به شهادت رسید
تا چند روز از جنازه اش خبری نبود
بعد از چندین روز اجساد شهدا را آوردند. شهیدی بی سر در میان آنها بود که مادرش از روی نشانه های بدن و لباس هایش او را شناخت.
قدی بلند داشت و ورزیده. سِمت او آرپی جی زن بود و ظاهراً در نبرد تن به تانک به شهادت رسیده بود.
روز دفن
مادر که خود شیرزنی در پشتیبانی جبهه بود بالای سر جنازه آمد و بعد از زدن بوسه به رگهای بریده، فرزند را دفن نمود و حسرت حتی قطره اشکی را به دل دشمن گذاشت.
#مادران_شهدا_کوه_صبر
#مادران_آسمانی
#مادران_شهدا_شرمنده_ایم
#مادران_رفقای_شهیدم
#حسن_ختام_عاشقی
دیدگاه ها (۲)

دل سنگ مارا هم امشب تو با یادشان باصفا کن #شهدا_شرمنده_ایم #...

خدا عاشق گریه هایت شدآنها را خرید و تو را برد پیش خود#سردار_...

مرا به سفره ای از شعر و شور مهمان کنهزار قصه بگو با من از زب...

یک کانالپر از عشق و معرفت #شلمچه_قطعه_ای_از_بهشت#شهدای_تشنه_...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط