ای کاش کسی بود که غمخوار دلم بود

ای کاش! کسی بود که غمخوار دلم بود
مانند غزل های خودم، یارِ دلم بود

عاشق شده بودم دلم از درد، نمیرد
آری سخن عشق، پرستارِ دلم بود

هرجا نفسم تنگ شد آمد غزلی نو
غم بود ولی قافیه، غمخوار دلم بود

بازار وفا بود و حراجی محبت
یک رهگذرِ مست، خریدار دلم بود

یک بوسه فقط، مطلع دل میشد و آنجا
سمفونیِ هر شعر، دگر کار دلم بود

خال و خط و ابرو و لبش رنگ خدا داشت
من بنده ی او بودم و دادار دلم بود

رفته است از این کوچه ی بن بست همانکه
همسایه ی دیوار به دیوار دلم بود

حالا بگذارید که عاکف بنویسد:
او ماه ترین ماهِ شبِ تار دلم بود
دیدگاه ها (۲)

کاش می شد که تورا ازدل خود پاک کنم تک تک خاطره ها را به دلم ...

سالها میگذرد از شب تلخ وداعاز همان شب که تو رفتی و به چشمان ...

به نگاهی که مرا عاشق خود کرده, قسم بایدامشب به غزلهای نگاهت ...

. ...گذر از کوچه بن بست دلت کردم و دلدار شدم من در آن بیخبری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط