IN MY MIND❤️🔥
IN MY MIND❤️🔥
PART||29
(اتاق)
شوگا:راستی چرا اینا با دختراشون اومدن؟
آلیس:به خاطر جنابعالي.....
شوگا:من؟
آلیس:آره دیگه...
شوگا:ولی من که قست ازدواج ندارم.(تعجب)
آلیس:خوب حالا...راستی سه نفر الان میان اینجا باهاشون آشنا شو....
شوگا:واستا...لعنتی....
جونگکوک و تهیونگ و آیریس وارد اتاق شدن...
شوگا:هووووف خدارو شکر خودی ان (آروم)
جونگکوک:سلام...(تعظیم)من...هم دانشگاهی و دوست آلیس هستم...
شوگا:منم برادرشم...
جونگکوک:از آشنایی با شما خوشبختم...
آیریس:سلام...
شوگا:سلام...چقدر بزرگ شدی...برعکس خواهرم اخلاقت هم تغیر کرده....
آیریس:هه...آره..من برم بیرون کار دارم....(هیچ کس خبر نداره اولش تعریف می کنه و بعد داغونت می کنه تو ذهنش)
شوگا:تو نمی خوای خودت رو معرفی کنی؟
با این حرف شوگا جونگکوک آروم شد...
تهیونگ:ها؟با منین؟من تهیونگ هستم کیم تهیونگ...من ۲۲ سالمه و یک شرکت دارم و....
شوگا:نخواستم توضیح بدی...
تهیونگ:اوه ببخشید...
جونگکوک تعجب کرد....تهیونگ به این راحتی ها عذر خواهی نمی کنه...نگاهی به تهیونگ کرد متعجب و ترسیده بود....جونگکوک تو ذهنش با خودش می گفت این که اون شوگا نیست....نگاهی به شوگا کرد...اونم آشفته بود....اما شوگایی که اونها می شناختن ...اصلا خواهر نداشت....اما سوالی به ذهنش رسید...شاید اونها از قبل همو می شناختن...
جونگکوک:شوگا و تهیونگ همو می شناسین؟
شوگا و تهیونگ:نه....
سکوت سنگینی حکم فرما شد...قبلا تهیونگ سکوت رو می شکست...اما حالا تهیونگ آشفته بود...سکوت داشت کم کم ترسناک می شد که....
آلیس:بیاین بیرون مهمون ها رفتن....
جونگکوک:باشه...
آلیس:تهیونگ و شوگا چیزی شده؟
شوگا رو به تهیونگ کرد...
شوگا:نامرد....(بغض)
تهیونگ:....
شوگا:تو قاتل اونی فقط تو....هیچکس دیگه ای رو مقسر نمی دونم...(گریه شدید)
تهیونگ:....
جونگکوک با تعجب و شوک نگاه می کرد....آلیس تا حالا گریه برادرش رو ندیده بود این اولین بار بود...
شوگا:اون...کی..کیه؟(اشاره به جونگکوک)
تهیونگ:جون..جونگکوک
جونگکوک و شوگا هردو بهم خیره شدن...به شدت متعجب بودن....جونگکوک هم کم کم بغضش گرفت....
جونگکوک:شوگا...
شوگا:تو با اون قاتل هنوز دوستی(داد)
جونگکوک:....
شوگا:واقعا که....(بغض)
شوگا از اتاق رفت بیرون....تهیونگ شروع کرد به گریه کردن و جونگکوک به زمین خیره شد...آلیس هم کاملا شوکه شده بود...به این فکر می کرد اونها همو می شناختن چجوری؟گذشته اونها چیه؟
لایک و کامنت یادتون نره❤️
PART||29
(اتاق)
شوگا:راستی چرا اینا با دختراشون اومدن؟
آلیس:به خاطر جنابعالي.....
شوگا:من؟
آلیس:آره دیگه...
شوگا:ولی من که قست ازدواج ندارم.(تعجب)
آلیس:خوب حالا...راستی سه نفر الان میان اینجا باهاشون آشنا شو....
شوگا:واستا...لعنتی....
جونگکوک و تهیونگ و آیریس وارد اتاق شدن...
شوگا:هووووف خدارو شکر خودی ان (آروم)
جونگکوک:سلام...(تعظیم)من...هم دانشگاهی و دوست آلیس هستم...
شوگا:منم برادرشم...
جونگکوک:از آشنایی با شما خوشبختم...
آیریس:سلام...
شوگا:سلام...چقدر بزرگ شدی...برعکس خواهرم اخلاقت هم تغیر کرده....
آیریس:هه...آره..من برم بیرون کار دارم....(هیچ کس خبر نداره اولش تعریف می کنه و بعد داغونت می کنه تو ذهنش)
شوگا:تو نمی خوای خودت رو معرفی کنی؟
با این حرف شوگا جونگکوک آروم شد...
تهیونگ:ها؟با منین؟من تهیونگ هستم کیم تهیونگ...من ۲۲ سالمه و یک شرکت دارم و....
شوگا:نخواستم توضیح بدی...
تهیونگ:اوه ببخشید...
جونگکوک تعجب کرد....تهیونگ به این راحتی ها عذر خواهی نمی کنه...نگاهی به تهیونگ کرد متعجب و ترسیده بود....جونگکوک تو ذهنش با خودش می گفت این که اون شوگا نیست....نگاهی به شوگا کرد...اونم آشفته بود....اما شوگایی که اونها می شناختن ...اصلا خواهر نداشت....اما سوالی به ذهنش رسید...شاید اونها از قبل همو می شناختن...
جونگکوک:شوگا و تهیونگ همو می شناسین؟
شوگا و تهیونگ:نه....
سکوت سنگینی حکم فرما شد...قبلا تهیونگ سکوت رو می شکست...اما حالا تهیونگ آشفته بود...سکوت داشت کم کم ترسناک می شد که....
آلیس:بیاین بیرون مهمون ها رفتن....
جونگکوک:باشه...
آلیس:تهیونگ و شوگا چیزی شده؟
شوگا رو به تهیونگ کرد...
شوگا:نامرد....(بغض)
تهیونگ:....
شوگا:تو قاتل اونی فقط تو....هیچکس دیگه ای رو مقسر نمی دونم...(گریه شدید)
تهیونگ:....
جونگکوک با تعجب و شوک نگاه می کرد....آلیس تا حالا گریه برادرش رو ندیده بود این اولین بار بود...
شوگا:اون...کی..کیه؟(اشاره به جونگکوک)
تهیونگ:جون..جونگکوک
جونگکوک و شوگا هردو بهم خیره شدن...به شدت متعجب بودن....جونگکوک هم کم کم بغضش گرفت....
جونگکوک:شوگا...
شوگا:تو با اون قاتل هنوز دوستی(داد)
جونگکوک:....
شوگا:واقعا که....(بغض)
شوگا از اتاق رفت بیرون....تهیونگ شروع کرد به گریه کردن و جونگکوک به زمین خیره شد...آلیس هم کاملا شوکه شده بود...به این فکر می کرد اونها همو می شناختن چجوری؟گذشته اونها چیه؟
لایک و کامنت یادتون نره❤️
۳.۳k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.