دست در دست هم دادند دست های نا مهربانت که دست دلم رو شد
دست در دست هم دادند دست های نا مهربانت که دست دلم رو شد
و حالا که دست به دست دیگری
چشم دلم کور...
مرا با عشق چه کار بود
عشق
این تهمت ناروایی که چشم هایت به پای دلم نوشتند
دلم که شعله می کشید با جرقه ی نگاهت
شعله ای که به آتش کشید هستیم را
و آتشی که خاکستر کرد احساسم را
مرا با شب و شعر وشور چه کار بود
مرا به تب مرا به تاب چه احتیاج بود
نشسته بودم به کنج نیستیم
مرا با هوس هستی چه کار بود...؟!
و حالا که دست به دست دیگری
چشم دلم کور...
مرا با عشق چه کار بود
عشق
این تهمت ناروایی که چشم هایت به پای دلم نوشتند
دلم که شعله می کشید با جرقه ی نگاهت
شعله ای که به آتش کشید هستیم را
و آتشی که خاکستر کرد احساسم را
مرا با شب و شعر وشور چه کار بود
مرا به تب مرا به تاب چه احتیاج بود
نشسته بودم به کنج نیستیم
مرا با هوس هستی چه کار بود...؟!
۱.۶k
۰۲ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.