سلام دوستان

سلام دوستان
تسلیت عرض میکنم

نفیسه سادات موسوی شعری سروده است در فراق همسرش که یکی از قربانیان فاجعه مناست


چمدان را که جمع می‌کردیم،

هرکسی یک نفس دعا می‌خواست

پسرت عاقبت به خیر شدن

دخترت اذن کربلا می‌خواست

اسم‌ها را نوشته بودی تا،

هییچ قولی ز خاطرت نرود

مرد همسایه شیمیایی بود،

همسرش وعده‌ی شفا می‌خواست!

من که این سال‌ها قدم به قدم،

پا به پای تو زندگی کردم

در خیالم دمی نمی‌گنجید،

دل بی طاقتت چه‌ها می‌خواست...

تو شهادت مقدرت بوده،

گرچه از جنگ زنده برگشتی

ملک الموت از همان اول،

قبض روح تو را مِنا می‌خواست!

عصر روز گذشته در عرفات،

در مناجات عاشقانه‌ی خود

تو چه گفتی که من عقب ماندم؟؟

که خدا هم فقط تو را می‌خواست؟!!!

ما دوتن هر دو همقدم بودیم،

لحظه لحظه کنار هم بودیم

کاش با هم عروج می‌کردیم،

کاش می‌شد...

اگر

خدا

می‌خواست...
دیدگاه ها (۳)

#شهید#شهادت

حاجی سلام شهادتت مبارکشرمنده ام بابت حرفهایی که زدم و تهمت ب...

امام خمینی (ره):ان شاء الله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط