🦋
🦋
معرفی کتاب؛کتاب جنایت و مکافات برنده نوزدهمین دوره کتاب سال ایران در سال 1379 و بهترین ترجمه در حوزه ادبیات داستانی انتخاب و معرفی شده است.
داستایوسکى جنایت و مکافات را در سالِ 1866 نوشت. هفت سال پیش از نگارشِ آن، در سالِ 1859، در نامه اى به برادراَش، گفته بود طرحِ این داستان را در زندان ریخته، در دورانى که «با درد و دریغ و سرخوردگى» روزگار مىگذراند. او این اثر را «اقرارنامهیى در شکلِ رمان» خوانده بود و گفته بود قصد دارد آن را با «خونِ دل»اَش بنویسد.
جنایت و مکافات روایت زندگی دانشجویی به نام «راسکولنیکف» است که طبق انگیزه هایی که خودش هم نمی داند چیست مرتکب قتل میشود. وی زن رباخواری را همراه با خواهرش، که اتفاقی در زمان وقوع قتل در صحنه حاضر میشوند، به قتل می رساند، سپس خود را از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته ناتوان میبیند و پول و جواهرات را پنهان میکند.
پس از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه، با این تصور که هر کس را که میبیند به او مظنون است، کار راسکولنیکف را به جنون میکشد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که به خاطر مشکلات مالی خانوادهاش دست به تنفروشی زده، میشود. داستایفسکی این رابطه را به نشانه مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده و همان عشق، نیروی رستگاری بخش می شود.
در واقع در این رمان ما با دو نوع جنایت سروکار داریم. دو انسان، که هریک در راستای یکى از این دو نظریه خواسته است «برتر بودن» و در نهایت به تنهایی کامل و جدایى از جامعه مىرسد و هریک سرنوشت خاص خود را مىیابد.
راسکولنیکف تنهایى را تاب نمىآورد و با پناه جستن به عشق و اعتراف به گناه دوباره به جامعهىِ انسانى بازمىگردد. اما سویدریگالوف حتّا در قلمرو عشق نیز مىخواهد اعمال اراده کند.
سویدریگالوف از این قلمرو رانده مىشود، و در نهایت به این مىرسد که باید در قلمرو دیگرى اعمال اراده کند قلمروى که دیگر مختص انسانهای برتر نیست، قلمروى که سرنوشت محتومِ همهی انسانها است.
__________________________________
#جنایات_و_مکافات #داستا_یوفسکی #رمان_جهان #رمان_خارجی #رمان_جنایی #برترین_کتابها #پیشنهاد_کتاب #محمد_صادق_سبط_الشیخ
#مهری_آهی
#داستایوفسکی
#کتابخوان #کتاب_باز #کتابخانه #ادبیات_روسیه
معرفی کتاب؛کتاب جنایت و مکافات برنده نوزدهمین دوره کتاب سال ایران در سال 1379 و بهترین ترجمه در حوزه ادبیات داستانی انتخاب و معرفی شده است.
داستایوسکى جنایت و مکافات را در سالِ 1866 نوشت. هفت سال پیش از نگارشِ آن، در سالِ 1859، در نامه اى به برادراَش، گفته بود طرحِ این داستان را در زندان ریخته، در دورانى که «با درد و دریغ و سرخوردگى» روزگار مىگذراند. او این اثر را «اقرارنامهیى در شکلِ رمان» خوانده بود و گفته بود قصد دارد آن را با «خونِ دل»اَش بنویسد.
جنایت و مکافات روایت زندگی دانشجویی به نام «راسکولنیکف» است که طبق انگیزه هایی که خودش هم نمی داند چیست مرتکب قتل میشود. وی زن رباخواری را همراه با خواهرش، که اتفاقی در زمان وقوع قتل در صحنه حاضر میشوند، به قتل می رساند، سپس خود را از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته ناتوان میبیند و پول و جواهرات را پنهان میکند.
پس از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه، با این تصور که هر کس را که میبیند به او مظنون است، کار راسکولنیکف را به جنون میکشد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که به خاطر مشکلات مالی خانوادهاش دست به تنفروشی زده، میشود. داستایفسکی این رابطه را به نشانه مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده و همان عشق، نیروی رستگاری بخش می شود.
در واقع در این رمان ما با دو نوع جنایت سروکار داریم. دو انسان، که هریک در راستای یکى از این دو نظریه خواسته است «برتر بودن» و در نهایت به تنهایی کامل و جدایى از جامعه مىرسد و هریک سرنوشت خاص خود را مىیابد.
راسکولنیکف تنهایى را تاب نمىآورد و با پناه جستن به عشق و اعتراف به گناه دوباره به جامعهىِ انسانى بازمىگردد. اما سویدریگالوف حتّا در قلمرو عشق نیز مىخواهد اعمال اراده کند.
سویدریگالوف از این قلمرو رانده مىشود، و در نهایت به این مىرسد که باید در قلمرو دیگرى اعمال اراده کند قلمروى که دیگر مختص انسانهای برتر نیست، قلمروى که سرنوشت محتومِ همهی انسانها است.
__________________________________
#جنایات_و_مکافات #داستا_یوفسکی #رمان_جهان #رمان_خارجی #رمان_جنایی #برترین_کتابها #پیشنهاد_کتاب #محمد_صادق_سبط_الشیخ
#مهری_آهی
#داستایوفسکی
#کتابخوان #کتاب_باز #کتابخانه #ادبیات_روسیه
۵.۳k
۰۴ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.