پارت ۵۳
پارت ۵۳
÷ روش های خودمو دارم
دروغ چرا یونگی از این پسر کمی میترسید ....بالاخره رسیدن و جین از ماشین پیاده شدن چون در باز بود راحت وارد شدن با وارد شدن به طبقه اول یونگی لب زد
♧ـ بمب ترکوندن مگههههه؟
÷ به نظر میاد
جین به اطراف نگاه کرد با دیدن دریاچه ای از خون و اطمینان به اینکه قربانیه در کمد رو باز کرد و مرد بیهوش رو دید
÷بانداژی پارچه ای چیزی میدی ؟
یونگی تیکه ای از لباسش رو پاره کرد و به جین داد جین با بستن دست اون فرد بلند شد
÷ فعلا میتونه دووم بیاره ولی افرادم باید بیان
یونگی با تایید به طبقه دوم رفت تا اگه سرنخی بود تا حد توان کمش کنه بعد چند دقیقه افراد جین اومدن و شروع به صحنه سازی برای مرگ کردن تا خبرنگارا رو سرکار بزارن دقیقه ای نگذشته بود که کلی خبر نگار دم در جمع شدن و یکی از افراد جین داشت به ارومی جوابشون رو میداد و اسم قاتل جدید ویولن زن رو میگفت درسته جین باید حرف میزد اما نمیتونست یونگی کنار جین وایساد
♧ـ پلیسا خیلی کثیف ترن
جین خندید
÷ فک کنم یه دور باید دعوتت کنم خونه هوپ
♧ـ با سر میام
هردو لبخند زدن
÷ بهتره دیگه بریم جیهوپ و ژاکلین منتظرمونن
♧ اممم هیونگ
÷هیونگ؟
♧- مشکلی نداره اینطوری صدات کنم؟
÷ نه
♧- خب راستش به زاکلین حس خوبی ندارم
÷هوم بیا تو راه دربارش صحبت کنین
♧ـ اوک
.......
& میدونم ممکنه درکش برات سخت باشه ولی وقتی اسعفا دادم بدون واسه چیه
کاترین لبخندی زد و دستشو روی شونه جنی گذاشت
+ من ازت حمایت میکنم حتی اگه دزد شی
& قراره به دستت دستگیر شم؟
+ شاید
هردو بع این حرف خندیدن
& بهتری بریم پیششون الان شک میکنن
+ میگم ....موتور داری ؟
& شوخی میکنید دیگه
+ نه نمیشه بدون موتور برگردیم که
جنی اهی کشید
& فک کنم یه جا هست که موتور اجاره مید...
کاترین بلند شد
+ بزنننن بریممممم
جنی خندید و او بلند شد
& بریم
......
ـ دیر نکرد؟ نیم ساعت شده
◇ خب؟
کوک هوف کلافه ای کشید
# دختری که باهات اومد مشکوک بود
_ چرا؟
# میدونی انگار ......جنی رو میشناخت
◇ هوم اینبار رو باهات موافقم
_ نخیرم اون فقط هول شد فکر میکرد تنها زندگی میکنم
# بله بله حرفی که شما میزنی درسته
کوک خواست .....
÷ روش های خودمو دارم
دروغ چرا یونگی از این پسر کمی میترسید ....بالاخره رسیدن و جین از ماشین پیاده شدن چون در باز بود راحت وارد شدن با وارد شدن به طبقه اول یونگی لب زد
♧ـ بمب ترکوندن مگههههه؟
÷ به نظر میاد
جین به اطراف نگاه کرد با دیدن دریاچه ای از خون و اطمینان به اینکه قربانیه در کمد رو باز کرد و مرد بیهوش رو دید
÷بانداژی پارچه ای چیزی میدی ؟
یونگی تیکه ای از لباسش رو پاره کرد و به جین داد جین با بستن دست اون فرد بلند شد
÷ فعلا میتونه دووم بیاره ولی افرادم باید بیان
یونگی با تایید به طبقه دوم رفت تا اگه سرنخی بود تا حد توان کمش کنه بعد چند دقیقه افراد جین اومدن و شروع به صحنه سازی برای مرگ کردن تا خبرنگارا رو سرکار بزارن دقیقه ای نگذشته بود که کلی خبر نگار دم در جمع شدن و یکی از افراد جین داشت به ارومی جوابشون رو میداد و اسم قاتل جدید ویولن زن رو میگفت درسته جین باید حرف میزد اما نمیتونست یونگی کنار جین وایساد
♧ـ پلیسا خیلی کثیف ترن
جین خندید
÷ فک کنم یه دور باید دعوتت کنم خونه هوپ
♧ـ با سر میام
هردو لبخند زدن
÷ بهتره دیگه بریم جیهوپ و ژاکلین منتظرمونن
♧ اممم هیونگ
÷هیونگ؟
♧- مشکلی نداره اینطوری صدات کنم؟
÷ نه
♧- خب راستش به زاکلین حس خوبی ندارم
÷هوم بیا تو راه دربارش صحبت کنین
♧ـ اوک
.......
& میدونم ممکنه درکش برات سخت باشه ولی وقتی اسعفا دادم بدون واسه چیه
کاترین لبخندی زد و دستشو روی شونه جنی گذاشت
+ من ازت حمایت میکنم حتی اگه دزد شی
& قراره به دستت دستگیر شم؟
+ شاید
هردو بع این حرف خندیدن
& بهتری بریم پیششون الان شک میکنن
+ میگم ....موتور داری ؟
& شوخی میکنید دیگه
+ نه نمیشه بدون موتور برگردیم که
جنی اهی کشید
& فک کنم یه جا هست که موتور اجاره مید...
کاترین بلند شد
+ بزنننن بریممممم
جنی خندید و او بلند شد
& بریم
......
ـ دیر نکرد؟ نیم ساعت شده
◇ خب؟
کوک هوف کلافه ای کشید
# دختری که باهات اومد مشکوک بود
_ چرا؟
# میدونی انگار ......جنی رو میشناخت
◇ هوم اینبار رو باهات موافقم
_ نخیرم اون فقط هول شد فکر میکرد تنها زندگی میکنم
# بله بله حرفی که شما میزنی درسته
کوک خواست .....
۸.۴k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.