به تصویر درختی

❄️☃️ به تصویر درختی
که در حوض
زیر یخ زندانی‌ست
چه بگویم؟
من تنها سقف مطمئنم را
پنداشته بودم خورشید است
که چتر سرگیجه‌ام را
هم‌چنان که فرو نشستن فواره‌ها
از ارتفاع گیج پیشانی‌ام می‌کاهد
در حریق باز می‌کند
اما بر خورشید هم
برف نشست
چه بگویم به آوای دور شدن کشتی‌ها
که کالاشان جز آب نیست
آبی که می‌خواست باران باشد
و بادبان‌هاشان را
خدای تمام خداحافظی‌ها
با کبوتران از شانه‌ی خود رم داده‌ست؟❄️☃️

«بیژن الهی »
دیدگاه ها (۰)

☃️❄️ زمستان، آدم برفی، یک فنجان چای گرم، قصه‌های شیرین، برف ...

🦋☃️ بافتم !تمام شد.همان شال گردنی را که به تو قولش را داده ب...

🦋🌱 نگاه کنخورشید با عشق می رقصددریا با امواج می رقصدزمین با ...

💛🌱 انسان عاشق که می‌شود حساس‌تر می‌شود بی تاب تر می شود!و دل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط