جمهایی داریم ما گرم و گلشن

جم‌هایی داریم ما گرم و گل‌شن..

داغ باشد به گرمای چای و چند حبه قند..

اصفهونی با طعم پولکی..

جنوبِ خون گرمش خرمای خوش طعمش..

تهرانی را چه دانم با چه مینوشد..

نکند اصلا چای نباشد و قهوه بنوشد..

حالا اگر باشد از این جم‌ها..

ما را نام میبرند در خواهرها..

بودیم روزی #جم‌ع_مظلوم

حالا اما شده ایم #هَفتْ_تَن_مَظلُومْ

#فاطمه_آشوب

اینم از هفت تن ما..(:
۲نفر جدید اضافه شدن..

بهار:مظلوم‌بی‌نت

مهتاب:حاژآقامظلوم

امیدوارم خوب نوشته باشم..✋☺

بازم میگم دوستون دارم..
حتی اونایی که تو این ۶تا نیستین..❤


شب ولنتاین..|:
سی و سه دقیقه بعد از چهار صفر
دیدگاه ها (۱۰۰)

من را به تیمارستان اهداء کنید..نای عاقل بودن را دیگر توانایی...

خوابِ بیداری را از سرم کندم..اما جغدِ شبم را نشد نااهل کنم.....

دلم برای خاطراتی که در آن‌ها جا نداشته‌ام تنگ شده‌اس..چرا که...

‌آدم تا چقد میتونه خوب نباشه..!!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط