می توان عاشق بود

می توان عاشق بود
به همین آسانی!!
من خودم
چند سالی ست که عاشق هستم…
عاشق برگ درخت
عاشق بوی طربناک چمن
عاشق رقص شقایق در باد
عاشق گندم شاد!
آری
میتوان عاشق بود
مردم شهر ولی میگویند
عشق یعنی رخ زیبای نگار!
عشق یعنی خلوتی با یک یار!
یا بقول خواجه
عشق یعنی لحظه ی بوس و کنار!!
من نمیدانم چیست
اینکه مردم گویند...!
من نه یاری نه نگاری نه کناری دارم...
عشق را اما من
باتمام دل خود میفهمم #عاشقانه #عشق #دوستدارم #دوست_داشتن
دیدگاه ها (۱)

یکی از روزهای چهل سالگیتدر میان گیر و دار زندگی ملال آورتلاب...

قدرت واقعی یک مرد به اندازه لبخند زنی است که در کنار او ایست...

آغوش تو گناه نیستمن در آغوش تو آرامش یافته امکه هیچ گناهی با...

مرد که خوب باشدزن عزیزِ خانه میشود لباس های رنگارنگشموهایِ ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط