ا) ای خاک درت تاجِ سرم خواهر سلطان
ا) ای خاک درت تاجِ سرم خواهر سلطان
ب) بیمه شده با فیض دمت کشورِ ایران
پ) پیوسته به پابوسِ تو آیند ملائک
ت) تردید ندارم که توئی مریم دوران
ث) ثابت قدمم کرده دعاهای تو بانو
ج) جبریل برد سجده به خاکِ تو کماکان
چ) چون بوسه زنم بر در و دیوار حریمت
ح) حس می کنم اینجاست همان مرقدِ پنهان
خ) خوبانِ جهان در حرمت جمله گدایند
د) دم می زند از نام تو سلطانِ خراسان
ذ) ذکرش همه دم نَقلِ کرامات تو گشته است
ر) رَه یافته هر کس که در آن روضهی رضوان
ز) زوار تو آری همه از اهل بهشتند
ژ) ژرف است کلامِ تو چنان آیهی قرآن
س) سائل نکند ثانیه ای رو به اجانب
ش) شد زانکه نمکگیر تو ای حضرتِ باران
ص) صحن تو جلا داده دل و دیده ی ما را
ض) ضمناً شده حاتم ز کراماتِ تو حیران
ط) طوفِ حرمت را ز خدا خواسته مریم
ظ) ظاهر شده تا اینکه مقاماتِ تو بر آن
ع) عمریست که از قلبِ محبانِ خود از لطف
غ) غم بردهای ای مرجعِ تقلیدِ کریمان
ف) فرمود چه خوش عالمی از جنس حقیقت
ق) قم گشته ز فیض حرمت مرکز ایمان
ک) کی دم بتوان زد ، زِ تو با مصرع شعری
گ) گر اِذن به شاعر ندهد خالقِ منان
ل) لطف و کرم و جود تو هرگز مگذارد
م) محشر بشود دیده ی ما چون همه گریان
ن) نتوان که مرا خواند غلامِ تو یقیناً
و) وقتی که غلامانِ تو هستند بزرگان
ه) هستیِ غریب الغربا ، عمهی سادات
ی) یک لحظه از این بی سر و پا روی مگردان
ب) بیمه شده با فیض دمت کشورِ ایران
پ) پیوسته به پابوسِ تو آیند ملائک
ت) تردید ندارم که توئی مریم دوران
ث) ثابت قدمم کرده دعاهای تو بانو
ج) جبریل برد سجده به خاکِ تو کماکان
چ) چون بوسه زنم بر در و دیوار حریمت
ح) حس می کنم اینجاست همان مرقدِ پنهان
خ) خوبانِ جهان در حرمت جمله گدایند
د) دم می زند از نام تو سلطانِ خراسان
ذ) ذکرش همه دم نَقلِ کرامات تو گشته است
ر) رَه یافته هر کس که در آن روضهی رضوان
ز) زوار تو آری همه از اهل بهشتند
ژ) ژرف است کلامِ تو چنان آیهی قرآن
س) سائل نکند ثانیه ای رو به اجانب
ش) شد زانکه نمکگیر تو ای حضرتِ باران
ص) صحن تو جلا داده دل و دیده ی ما را
ض) ضمناً شده حاتم ز کراماتِ تو حیران
ط) طوفِ حرمت را ز خدا خواسته مریم
ظ) ظاهر شده تا اینکه مقاماتِ تو بر آن
ع) عمریست که از قلبِ محبانِ خود از لطف
غ) غم بردهای ای مرجعِ تقلیدِ کریمان
ف) فرمود چه خوش عالمی از جنس حقیقت
ق) قم گشته ز فیض حرمت مرکز ایمان
ک) کی دم بتوان زد ، زِ تو با مصرع شعری
گ) گر اِذن به شاعر ندهد خالقِ منان
ل) لطف و کرم و جود تو هرگز مگذارد
م) محشر بشود دیده ی ما چون همه گریان
ن) نتوان که مرا خواند غلامِ تو یقیناً
و) وقتی که غلامانِ تو هستند بزرگان
ه) هستیِ غریب الغربا ، عمهی سادات
ی) یک لحظه از این بی سر و پا روی مگردان
۴۱.۴k
۱۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.