سایه ات سنگین شده چون رفته ام از یاد تو

سایه ات سنگین شده چون رفته ام از یاد تو
بیقرارت مانده ام، با آن همه بیداد تو

بی وفایی می کنی، گویا فراموشت شده
تا که شیرین میشدی من میشدم فرهاد تو

توی ایوان می نشستم، روبروی خانه ات
خانه ات آباد بود و، خانه ام آباد تو

حال و روزی داشتم، باکوچه هایت بیوفا
روزگارت شاد بود و، روزگارم شاد تو

بوسه بازی های زلفت، با تمنای نسیم
من تماشا می شدم، در حنجره فریادتو

هرزمان ازمشرق شعرم، نمایان میشدی
با چه شوقی میشدم، صید رخ صیاد تو

گرچه پیر افتاده ام، اما خرابت مانده ام
دیده بر در منتظر، چشم انتظار یاد #تـــ❤ ـــو
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
دیدگاه ها (۵)

خوش بحال آنکه در چشمان مستت خانه کرددر نگاهت خفت و عادت بر م...

تا کی‌ دل‌ من‌ چشم‌ به‌ در داشته‌ باشد؟ای‌ کاش‌ کسی‌ از ...

تا شنیدم که تو از #شعر خوشت می آیدچند وقتی ست که یک #شاعر پر...

ساز تــارم از تو و آهنـگ توستایـن غـزلها بی سبب همرنگ توست ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط