بوی یلدا را میشنویانتهای خیابان آذر

بوی یلدا را میشنوی؟انتهای خیابان آذر ...
باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان ...
قراری طولانی به بلندای یک شب....
شب عشق بازی برگ و برف...
پاییز چمدان به دست ایستاده ....
عزم رفتن دارد....
..آسمان بغض میکند ...میبارد...خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست ..دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن میدهد ....
آخرین نگاه بارانی اش را به درختان عریان میدوزد ..دستی تکان میدهد ......قدمی برمیدارد سنگین و سرد

کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز... و....تمام میشود ...
پاییز ای آبستن روزهای عاشقی ...رفتنت به خیر ..سفرت بی خطر. #فکر_نو
دیدگاه ها (۱)

گزارشگره اومد تو اتوبوس از یه آقایی پرسید : شما چرا با اتوبو...

توی خونه‌ی ما اینطوریه:وقتی موبایل کسی زنگ میخوره همه گوشاشو...

پی نوشت:گفته بود:آرزوی قلبی من اینه که مفقوداﻷثر باشم. چون ا...

اللهم عجل لولیک الفرج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط