آورده است چشم سیاهت یقین به من
آورده است چشم سیاهت یقین به من
هم آفرین به چشم تـو هم آفرین به من
من ناگزیرِ سوختنم چون که زل زده ست
خورشید تیز چشم تـو با ذره بین به من
ای قبله گاه ناز ! نمـــــازت دراز باد !
سجاده ات شدم که بسایی جبین به من
بـــــر سینه ام گذار سرت را که حس کنم
نازل شده ست سوره ای از کفر و دین به من
یاران راستین مرا می دهد نشـــان
این مارهای سرزده از آستین به من
تا دست من به حلقه ی زلفت مزین است
انگار داده است سلیمان نگین به من
محدوده ی قلمرو من چین زلف توست
از عرش تا به فرش رسیده ست این به من
جغـــرافیای کوچک من بازوان توست
ای کاش تنگ تر شود این سرزمین به من ...❤
#خاص #عاشقانه #تکست_ناب
هم آفرین به چشم تـو هم آفرین به من
من ناگزیرِ سوختنم چون که زل زده ست
خورشید تیز چشم تـو با ذره بین به من
ای قبله گاه ناز ! نمـــــازت دراز باد !
سجاده ات شدم که بسایی جبین به من
بـــــر سینه ام گذار سرت را که حس کنم
نازل شده ست سوره ای از کفر و دین به من
یاران راستین مرا می دهد نشـــان
این مارهای سرزده از آستین به من
تا دست من به حلقه ی زلفت مزین است
انگار داده است سلیمان نگین به من
محدوده ی قلمرو من چین زلف توست
از عرش تا به فرش رسیده ست این به من
جغـــرافیای کوچک من بازوان توست
ای کاش تنگ تر شود این سرزمین به من ...❤
#خاص #عاشقانه #تکست_ناب
- ۳.۰k
- ۲۶ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط