تو را صدا میزنم

.
تو را صدا میزنم
نمی آیی
نمیشنوی که بیایی!
یعنی اگر می شنیدی هم راهی برای آمدنت نبود
پس چشمهایم را میبندم
و به این آرزوی محال می اندیشم
که شاید روزی از سر اتفاق
از جلوی پنجره ی اتاقت بگذرم
و با خود بگویم
این خانه چه عطر آشنایی دارد
و تو با خود بگویی
آن مرد غمگین
چقدر شبیه شاعر رویاهای من بود

#عاشقانه#عاشقانه_ها #عاشقانه_های_من
دیدگاه ها (۱)

خیلیها کنار آدم هستناما فقط وقتی بهشون احتیاج داری میفهمی چن...

.هنوز نا امید نیستمجایی همین حوالیدر گوشه ای از خیابانهای خا...

.سالها بعد من برای تو مانند یک رویای فراموش شده پوچ و بی معن...

.تو وقتی نیستی در خانه ام پاییز، طولانیستهوای قلب بیتابم ز ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط