خراب شود این مجازی

خراب شود این مجازی
نه بوسه هایش واقعی است و نه عشق هایش
من دلم لک زده به همان نامه نوشتن ها
هدیه دادن ها
شعر های کلیشه ای که بیشترش از حافظ بود
من شوق منتظر ماندن در یک کوچه
با کلی درخت سرو میخواهم
من قرار قدم زدن میخواهم
خندیدن ، دست در دست بودن
چرا دیگر خبری از شعرهای مریم حیدر زاده
و نقاشی
یک چشم اشک بار در دفترم نیست
چرا هفته ها را شمارش نمیکنم
که بیایم و از آن‌ کوچه رد شوم
تا بتوانم لبخند زیر لبت را ببینم
من دلم لک زده به عشق های ساده ، حرف های ساده
نه این عشقم گفتن هایی که سر و تهش
چیزی جز دروغ نیست
مجازی خیلی چیز ها را از ما گرفت !!
یادتان هست آخر هر نامه این شعر بود
" نمک در نمکدان شوری ندارد ، دل من طاقت دوری ندارد "
حالا دیگر نه نمکی در نمکدان باقیست و نه دلی هست که طاقت دوری نداشه باشد
همه در دوری عاشق میشوند و دلشان را به یک عکس خوش میکنند
اصلا یادتان هست
چند روز منتظر یک نامه مینشستید ؟ بلکه جوابی بیاید
یادتان هست که چقدر عشق های ساده زیبا بود
کاش من هم در همان دوران عاشق میشدم ...
حالم دیگر از این شکلک های بی معنی بهم میخورد
اصلا حلاوت قبل را ندارد ، هیچ گرمایی در آن نیست
بیا تو مرا آن زمانی دوست داشته باش و برایم نامه بنویس جانم ...
دیدگاه ها (۱)

بهش معتقدام👌

یکی از بازی های عجیب زندگی اینه که یه چیزی رو ازت میگیره ، ت...

ﻫﻤﺴﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍ...

وقتی بچه بودممیگفتند هر وقت به تنهایی توانستی بند کفشهایت را...

。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۲۳ (。☬⁠。⁠)⁩ته سا...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۵۴ گردنش اویزون شدم. خندید و ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۵۵ (。☬⁠。⁠)⁩گریه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط