به فاصله که فکر می کنممرزهای زیادی بین ما کشیده می

به فاصله که فکر می کنم...مرزهای زیادی ...بین ما کشیده می شود....حتی در همین شعرها !!...من ایستاده ام..پشت تک تک واژه هایم....و تو ..تو...تواصلا کجایی.. که عطر تنت ، هنوز ..از لابلای این شعرها بیرون می زند؟؟..به فاصله فکر می کنم..و عطر نفست... که هیچ مرزی را نمی شناسد.
#سیاه_سفید#سیگار
دیدگاه ها (۱)

بدترین نوع خودکشی امیدوار بودن به چیزائیه که هیچوقت اتفاق نم...

بَـــــــــــــــــــــعضے وقتا بَــــــــــــــــــــــعضے ...

دیگر فقط تصویر من در مردمک ها ی تو بود .....

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﭼﯿﺰ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ! ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﯾﻚ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﮔﺎﻡ‌ﻫﺎﯾﺶ...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

سناریو هان جیسونگ

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط