من فرزند این تآریکیم که تو از غریبه بودنش سآل هآست که دآس
من فرزند این تآریکیم که تو از غریبه بودنش سآل هآست که دآستآن میبآفی...
~
توهم فرزند این تآریکی ای! همه زآده ی ذهن مریض این تآریکین! فقط هیچ کس جرعت نکرد که بآور کنه ولی تو این وآقعیتو به بآور پذیر ترین حآلت خودش تبدیل کردی...
~
زبون تو غیر وآقعی ترین حآلت هآی زندگیو به عآدی ترین اتفآق روزآنه تبدیل میکنه و تو خودت شبیه یه معجزه ای که ثآنیه ای دیدنت شآید تمآم این تآریکیو روشن میکنه...
~
ولی الآن سآل هآست که اینجآیی! سآل هآست تآبش خورشید مضحک ترین اتفاق برآی من بوده!
~
همه ی این مضخرفآتی که توی گوشم فریآد میکشن نمیتونن صدآ و صورت زیبآتو برآم خآموش کنن...
~
من به همین دیدن قآنع نیستم! قول میدم سکوت کنم... قول میدم هیچ وقت بآور نکنم... هر چی تو بخوآیو من ندونسته قول میدم...
~
فقط تو بگو که این نگآه کردن بهت قرآره تنهآ اتفآق نآپآیآن تو زندگی من بآشه حتآ وقتی عمرم نآپآیآن نیست!
~
شآیدم خیلی وقته که مردم!اگرم زنده بآشم هیچ چیزی احسآس نمیکنم... نه هوآی خنکی که ریه هآمو قلقلک بده و نه گذر زمآنی که پوستمو کهنه کنه...
~
فقطو فقط چشم شدم که تو رو ببینم ...
~
توهم فرزند این تآریکی ای! همه زآده ی ذهن مریض این تآریکین! فقط هیچ کس جرعت نکرد که بآور کنه ولی تو این وآقعیتو به بآور پذیر ترین حآلت خودش تبدیل کردی...
~
زبون تو غیر وآقعی ترین حآلت هآی زندگیو به عآدی ترین اتفآق روزآنه تبدیل میکنه و تو خودت شبیه یه معجزه ای که ثآنیه ای دیدنت شآید تمآم این تآریکیو روشن میکنه...
~
ولی الآن سآل هآست که اینجآیی! سآل هآست تآبش خورشید مضحک ترین اتفاق برآی من بوده!
~
همه ی این مضخرفآتی که توی گوشم فریآد میکشن نمیتونن صدآ و صورت زیبآتو برآم خآموش کنن...
~
من به همین دیدن قآنع نیستم! قول میدم سکوت کنم... قول میدم هیچ وقت بآور نکنم... هر چی تو بخوآیو من ندونسته قول میدم...
~
فقط تو بگو که این نگآه کردن بهت قرآره تنهآ اتفآق نآپآیآن تو زندگی من بآشه حتآ وقتی عمرم نآپآیآن نیست!
~
شآیدم خیلی وقته که مردم!اگرم زنده بآشم هیچ چیزی احسآس نمیکنم... نه هوآی خنکی که ریه هآمو قلقلک بده و نه گذر زمآنی که پوستمو کهنه کنه...
~
فقطو فقط چشم شدم که تو رو ببینم ...
۱.۲k
۲۱ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۸۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.