گمشده پارت ⁶
گمشده پارت ⁶
که یهو از ته گلوش شروع کرد جیغ زدن دلیل کارشو نمیدونستم لبامو ورداشتم و سعی کردم ارومش کنم اما بیفایده بود بعد ۵ مین جیغ های بلند کم کم اروم گرفت
کوک: خوبی؟*نگران*
ایم: گمشو بیرون.....از عمارتم*صدای خش خشی*
ویو ایم:
پاشدم اب خودم و سیگارمو روشن کردم و شروع کردم کشیدن راستش بیشتر داشتم درد میکشیدم درد گذشته با موزان تا سیگار اصلا نفهمیدم چی کشیدم چی نکشیدم بعد تموم شدن سیگار کوک به سمتم اومد با قدم های بلندی که برداشت طولی نکشید که بهم رسید و مچ دستمو گرفت
ایم: چیکار میکنی؟
کوک: تنبیه
ایم: ول کن دستمو میشکنه ها
کوک: چی میشکنه خفه برو رو تخت*جدی*
ایم:( دو تا از انگشتای کوک رو به راحتی میشکنه و با نهایت سرد بودن تو چشاش نگاه میکنه) این میشکنه حروم زاده گفتم بیرون
کوک: اااا......آه.....فاککککک (ناله میکنه و از اتاق میره)
ویو ایم :
با رفتن جونگکوک بغضم ترکید هرچی دم دستم بود پرت میکردم و میکوبیدم حتی خودمم کتک زدم اونقدی داد زده بودم که صدام تا یه هفته درست نشه بعد ۳ یا ۴ ساعت خالی کردن خودم به خودم اومدم اتاق پر شیشه بود جا های شیشه توی دیوار بود و بدنم قرمز و پر از جای چنگ بود یه جاهایی هم خون میومد بعد که بیشتر به خودم اومدم متوجه صدای کوک که داره پشت در داد میزنه شدم رفتم پشت در زمین پر شیشه بود و پامو زخم کرد اهمتی ندادم درو باز کردم که کوک با کمال ناباوری.......
که یهو از ته گلوش شروع کرد جیغ زدن دلیل کارشو نمیدونستم لبامو ورداشتم و سعی کردم ارومش کنم اما بیفایده بود بعد ۵ مین جیغ های بلند کم کم اروم گرفت
کوک: خوبی؟*نگران*
ایم: گمشو بیرون.....از عمارتم*صدای خش خشی*
ویو ایم:
پاشدم اب خودم و سیگارمو روشن کردم و شروع کردم کشیدن راستش بیشتر داشتم درد میکشیدم درد گذشته با موزان تا سیگار اصلا نفهمیدم چی کشیدم چی نکشیدم بعد تموم شدن سیگار کوک به سمتم اومد با قدم های بلندی که برداشت طولی نکشید که بهم رسید و مچ دستمو گرفت
ایم: چیکار میکنی؟
کوک: تنبیه
ایم: ول کن دستمو میشکنه ها
کوک: چی میشکنه خفه برو رو تخت*جدی*
ایم:( دو تا از انگشتای کوک رو به راحتی میشکنه و با نهایت سرد بودن تو چشاش نگاه میکنه) این میشکنه حروم زاده گفتم بیرون
کوک: اااا......آه.....فاککککک (ناله میکنه و از اتاق میره)
ویو ایم :
با رفتن جونگکوک بغضم ترکید هرچی دم دستم بود پرت میکردم و میکوبیدم حتی خودمم کتک زدم اونقدی داد زده بودم که صدام تا یه هفته درست نشه بعد ۳ یا ۴ ساعت خالی کردن خودم به خودم اومدم اتاق پر شیشه بود جا های شیشه توی دیوار بود و بدنم قرمز و پر از جای چنگ بود یه جاهایی هم خون میومد بعد که بیشتر به خودم اومدم متوجه صدای کوک که داره پشت در داد میزنه شدم رفتم پشت در زمین پر شیشه بود و پامو زخم کرد اهمتی ندادم درو باز کردم که کوک با کمال ناباوری.......
۲.۶k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.