کرد بود از اون اصیلاش
کُرد بود، از اون اصیلاش...
یه وقتایی که میخواست بگه فلانی خیلی آدم خوبیه و دوست داشتنیه و حسابی به دل میشینه و تو بگو عشقه اصلا، می گفت:
" چَنی عزیزه؟! "
این "خیلی عزیزه" گفتناش کلی معنا داشت واسه خودش...
میگفت وقتی یکی عزیزه و عزت داره، جاش همیشه سرِ چشم آدمه، مثل عشق، مثل دوست داشتن، مثل قرآنی که جاش سرِ طاقچه ست..
آدمی که عزیزه حرفش خریدار داره، نازش خریدار داره، حرمت و احترام داره وجودش برای همه، اگه باشه محبتش توی دلاست، نباشه دلتنگیش...
خودِ خدام هواشو داره انگار همیشه و همه جا!
می گفت...
اصلا ولش کن این حرفارو،
تا حالا بهت گفتم چنی عزیزی برام؟
یه وقتایی که میخواست بگه فلانی خیلی آدم خوبیه و دوست داشتنیه و حسابی به دل میشینه و تو بگو عشقه اصلا، می گفت:
" چَنی عزیزه؟! "
این "خیلی عزیزه" گفتناش کلی معنا داشت واسه خودش...
میگفت وقتی یکی عزیزه و عزت داره، جاش همیشه سرِ چشم آدمه، مثل عشق، مثل دوست داشتن، مثل قرآنی که جاش سرِ طاقچه ست..
آدمی که عزیزه حرفش خریدار داره، نازش خریدار داره، حرمت و احترام داره وجودش برای همه، اگه باشه محبتش توی دلاست، نباشه دلتنگیش...
خودِ خدام هواشو داره انگار همیشه و همه جا!
می گفت...
اصلا ولش کن این حرفارو،
تا حالا بهت گفتم چنی عزیزی برام؟
- ۸.۶k
- ۰۸ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط