محبوب ترین حالا تو خوابی و من؟
منتظره طلوعه بی رحمانه ی چشم هایت
روی این کاغذ های کاهی قلم میکشم.
می دانم که روزی تو مرا ترک می کنی
و آن روز من هم قلم را ترک خواهم کرد.
اما حالا،قبل از طلوع برایت مینوسم که
دوستت خواهم داشت،در عین طلوع و غروب
دوستت خواهم داشت،در بعد از ظهر دلگیر شب جمعه
دوستت خواهم داشت،به گاه غم.خنده
دوستت خواهم داشت،در فقر در غنا
دوستت خواهم داشت، به هنگام تلخی
دوستت خواهم داشت،چه باشم چه نباشم
دوستت خواهم داشت،اما از تو هیچ نمیخوام
جز اینکه فراموش نکنی من دوست دارم ستاره ای آسمونی:)🖤
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.