سناریو
سناریو 🌈
وقتی داداشت داره کتک میزنتت و تو بیهوش میشی
جیمین:چیکارش داری عشقم رو آخه حالاخوب شد اون که هیچ کاریت نکرده بود آخه من میبرمش بیمارستان
تهیونگ:جانم الان تو چیکارش کردی دونه شدی آخه مکه بیا توانه کارت را باید پس بعدی
جونکوک:بیا اینجا ببینم ترو آخه خوب کوجابودیم (مثل چی میزنتش)
شوگا:من میبرمش دیگه خواهرت ماله منه و پیشه من زندگی میکنه
جیهوپ:او او پس اون قاتل زنجیرهای تو بودی الان زنگ میزنم به پلیس بیاد ببرتت بلاخره قاتلی دیگه واقعا که ٱورزه ی خواهر داشتنم نداری
ارم:خوب پس که این طور اینم از بند و ستون دیوار(بستش به ستون دیوار)
جین:توازه کارت رو همین الان پس بعده🔪
وقتی داداشت داره کتک میزنتت و تو بیهوش میشی
جیمین:چیکارش داری عشقم رو آخه حالاخوب شد اون که هیچ کاریت نکرده بود آخه من میبرمش بیمارستان
تهیونگ:جانم الان تو چیکارش کردی دونه شدی آخه مکه بیا توانه کارت را باید پس بعدی
جونکوک:بیا اینجا ببینم ترو آخه خوب کوجابودیم (مثل چی میزنتش)
شوگا:من میبرمش دیگه خواهرت ماله منه و پیشه من زندگی میکنه
جیهوپ:او او پس اون قاتل زنجیرهای تو بودی الان زنگ میزنم به پلیس بیاد ببرتت بلاخره قاتلی دیگه واقعا که ٱورزه ی خواهر داشتنم نداری
ارم:خوب پس که این طور اینم از بند و ستون دیوار(بستش به ستون دیوار)
جین:توازه کارت رو همین الان پس بعده🔪
- ۱۱۲
- ۰۵ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط