نگاه اول
نگاه اول
این پارتا خیلی دوست دارم
از زبان چویا:روی نیمکت تو حیاط مافیا نشسته بودمو پامو اورده بودم داخل دلم و تمام دادهای دازای شنیدم و یاد گذشتم افتادم
دعواهای مامان بابام و دادهای بابام(بچم🥺)
گریم افتاد نمیتونستم خودمو نگه دارم و اروم کلی گریه کردم
یهو صدای پاهای ینفرو کنارم شنیدم
دازای:هویج کوچولو خوبی
چویا : بنظرت من خوبم الدنگ دراز
نمیبینی اشکامو
اون دادهای بلندت باعث شده گریم بگیره
حالاهم میگی خوبی....
از زبان دازای: یعنی من باعث شدم گریه کنه
وای نه
دوباره گند زدم حالا عمرن بهم اعتماد کنه
چویا: راستی تو مافیا جا خواب هست؟
دازای چرا میپرسی
چویا بگو هست یا نی
دازای:نمد
چویا:اه لعنتی
دازای : حالامیتونم بدونم چرا
چویا : چون من خونم تو خیابوناست
دازای : چی..
چویا : چیه بدبخت
واسه همینه نمیخواستم بت بگم مسخرم میکنی
دازای میتونیم بریم پیش موری تا ازش بپرسیم
چویا:باش
*رفتن پیش موری
دازای : چویا تو برو تو من بعد اون دعوا خجالت میکشم
چویا:باش
موری.........
تموم شد🗿👍🏻
شرایط.....۱۰ تا لایک🙌🏻💕
این پارتا خیلی دوست دارم
از زبان چویا:روی نیمکت تو حیاط مافیا نشسته بودمو پامو اورده بودم داخل دلم و تمام دادهای دازای شنیدم و یاد گذشتم افتادم
دعواهای مامان بابام و دادهای بابام(بچم🥺)
گریم افتاد نمیتونستم خودمو نگه دارم و اروم کلی گریه کردم
یهو صدای پاهای ینفرو کنارم شنیدم
دازای:هویج کوچولو خوبی
چویا : بنظرت من خوبم الدنگ دراز
نمیبینی اشکامو
اون دادهای بلندت باعث شده گریم بگیره
حالاهم میگی خوبی....
از زبان دازای: یعنی من باعث شدم گریه کنه
وای نه
دوباره گند زدم حالا عمرن بهم اعتماد کنه
چویا: راستی تو مافیا جا خواب هست؟
دازای چرا میپرسی
چویا بگو هست یا نی
دازای:نمد
چویا:اه لعنتی
دازای : حالامیتونم بدونم چرا
چویا : چون من خونم تو خیابوناست
دازای : چی..
چویا : چیه بدبخت
واسه همینه نمیخواستم بت بگم مسخرم میکنی
دازای میتونیم بریم پیش موری تا ازش بپرسیم
چویا:باش
*رفتن پیش موری
دازای : چویا تو برو تو من بعد اون دعوا خجالت میکشم
چویا:باش
موری.........
تموم شد🗿👍🏻
شرایط.....۱۰ تا لایک🙌🏻💕
۵.۵k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.