‹امروز یه زوجِ سالمند اومدن درمانگاه
‹امروز یه زوجِ سالمند اومدن درمانگاه
اول شوهره اومد یواشکی از خانومه پرسید
براے عکس شبکیه آمپولم می زنید؟
گفتن: نه فقط یه قطره میریزیم، خندید و رفت پیش خانومش!
گفت: پوراندخت جان،
نترس آمپول نمیزنن یه قطره میریزن
چشمات خوشگل تر میشه! 🔐🗞♥️›
لطفا اینجوری عاشق باشین. :)
اول شوهره اومد یواشکی از خانومه پرسید
براے عکس شبکیه آمپولم می زنید؟
گفتن: نه فقط یه قطره میریزیم، خندید و رفت پیش خانومش!
گفت: پوراندخت جان،
نترس آمپول نمیزنن یه قطره میریزن
چشمات خوشگل تر میشه! 🔐🗞♥️›
لطفا اینجوری عاشق باشین. :)
۱۰.۲k
۱۵ آبان ۱۴۰۱