تمام عمر خندیدم

تمام عمر خندیدم

به این عاشق،

به آن عاشق،

چنان عشقی سرم آمد ،

که دیگر من نمیخندم
دیدگاه ها (۱)

گاهــــــــــی پای کسی می مانی ...که نه دیدیش ...نه می شنـــ...

‏همیشه می ترسم کسانی !!!روکه دوست دارم ؟؟ یه روز از دست بدم ...

مثل طعم تلخ یک قهوه در فنجان !!روی میز مانده ام ...نه کسی می...

بی‌خیال نداشتـه‌هایت، بی‌خیال غصه‌ها بی‌خیال هر آن‌چه که آرا...

قصد رفتن ب سرم امد اما چ کنم ک اینجا شده خونه دوم من..هر بار...

همه عمر را عاشق بوده‌ ام تو خود این را بهتر میدانی ،اما هرگز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط