MaahBanafsham
#Maah_Banafsham
#part140
+بی تر ادب
من فقط غرق نگاهش بودم که داشت می خندید البته خودمم داشتم می خندیدم
صدای نیکا امد که جیغ زددددد
رفتیم تو سالن که دیدیم یه پسر امده داخل
ن تو اینجا چیکار میکنی پدصگ چطوری منو پیدا کردی
وای زد تو دهنش (اون پسره نه نیکا)
امیر با چشمای خونی نگاش می کرد دیانا جیغ میزد در گیر شده بودن من محراب رفتیم وسط جدا کردیم نیکا بغل دیانا و مهشاد بود
#دیانا
یا عباس
چیشده بود
نشوندیمشون
فهمیدیم اسم پسره ارش
#ارسلان
ارش میگفت
من و نیکا قبلا باهم رابطه داشتیم نیکا بهم قول داد تا آخرش میمونه قرار بود بره تو جلو رفتم دستشویی دیدم نیست امدم ولی همه جارو دنبالش
گشتم تا به اینجا رسیدم الانم میخوامش
امیر گفت اگه میخوایش اول باید ا رو نعش من رد شی خواستی خواستی نخواستی نخواستی
ار نیکا نگفته بودی برادر دااری
ن این برادرم نیست آشغال کص.خل
ار پ چته نکنه
ام اره من شوهرشم
ار دیوونه شده بود سریع محکم درو بست رفت بیرون
اون شب خوابیدیم که فردا
#part140
+بی تر ادب
من فقط غرق نگاهش بودم که داشت می خندید البته خودمم داشتم می خندیدم
صدای نیکا امد که جیغ زددددد
رفتیم تو سالن که دیدیم یه پسر امده داخل
ن تو اینجا چیکار میکنی پدصگ چطوری منو پیدا کردی
وای زد تو دهنش (اون پسره نه نیکا)
امیر با چشمای خونی نگاش می کرد دیانا جیغ میزد در گیر شده بودن من محراب رفتیم وسط جدا کردیم نیکا بغل دیانا و مهشاد بود
#دیانا
یا عباس
چیشده بود
نشوندیمشون
فهمیدیم اسم پسره ارش
#ارسلان
ارش میگفت
من و نیکا قبلا باهم رابطه داشتیم نیکا بهم قول داد تا آخرش میمونه قرار بود بره تو جلو رفتم دستشویی دیدم نیست امدم ولی همه جارو دنبالش
گشتم تا به اینجا رسیدم الانم میخوامش
امیر گفت اگه میخوایش اول باید ا رو نعش من رد شی خواستی خواستی نخواستی نخواستی
ار نیکا نگفته بودی برادر دااری
ن این برادرم نیست آشغال کص.خل
ار پ چته نکنه
ام اره من شوهرشم
ار دیوونه شده بود سریع محکم درو بست رفت بیرون
اون شب خوابیدیم که فردا
۴.۹k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.