به پیش خلق نامش عشق و پیش من بلای جان

به پیش خلق نامش عشق و پیش من بلای جان
بلا و محنتی شیرین که جز با وی نیاسایی
دیدگاه ها (۱)

نگارا وقت آن آمد که دل با مهر پیوندیکه ما را بیش از این طاقت...

گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست نیستور تو پنداری مرا بی‌تو ...

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانیبه گلزار آی کز بلبل غزل...

اگر عالم همه عیدست و عشرتبرو عالم شما را یار ما را

از آن روزی که دل ز دلبر جدا شدبچه بازی بلای جان ما شددل بی ا...

نشاتم نشه از ماتم سرای ای عشق عجب رسوا کنون رسوایی ای عشق اگ...

تقدیم به ساحتِ مقدسِ چشمانت جانانم:😍🧿حریر چشم مست تو،جلوه گر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط