من آمده ام فاتح دنیای تو باشم

من آمده ام فاتح دنیای تو باشم

تا گام نخستین به بلندای تو باشم

تو قله ی برفی و نفس گیر تر از مرگ

می خواهم از این دامنه هم پای تو باشم

با من؛

که تو آغوش اگر واکنی امروز

مصلوب شوم بر تو؛

مسیحای تو باشم

با شاعر در بند جنون تو گرفتار

می سوزم و می سازم اگر جای تو باشم

خورشیدَمی و عادت هر روزه ام این است؛

یک پنجره مبهوت تماشای تو باشم


#F
دیدگاه ها (۵)

تقصیر دلم چیستاگر روی تو زیباستحاجت به بیان نیستکه از روی تو...

ای چراغ دل تاریکم ! از این خانه مرو !آشنای تو منم، بر در بیگ...

ﯾﮏ ﺑﻐﻞ ﺣﺮﻑ، ﻭﻟﯽ ﻣﺤﺾ ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺩﺍﺭﻡﺭﻭﺡ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺗﻦ ﺩﺍﺭ...

"همیشه" واسه "گلی" خاک "گلدون" باش...!! که "اگه" به " ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط