ناگهان آمد و زد آمد و برد آمدو کشت

ناگهان آمد و زد آمد و برد آمدو کشت
او فقط آمده بود از دل ما رد بشود

#:)
دیدگاه ها (۱)

نفسم تنگ شده باز هوا می خواهمبه چه رویی بنویسم که تو را می خ...

حال من خوب است اما باز هم بد میشودآب دارد از سر آبادی ام رد ...

لطفی کن و درخلوت محزون من ای دوستآرام و قرار دل دیوانه ی من ...

بقول حامد بهاروند:ناگهان آمد و زد، آمد و کشت، آمد و برد!او ف...

عاشقانه های شبنم

تو بازی یک آرمی از جونگ‌ کوک خواستگاری کرد وقتی جونگ‌ کوک به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط