ایستادم مقابلش و گفتم

ایستادم مقابلش و گفتم:

پلڪــ نزن لطفا!
بگذار سیر ببینمت.

آخر میـدانے عمریست چشمم را بہ زمین دوختہ ام
تانگاهم جز بہ نگاهت گرہ نخورد ...
دیدگاه ها (۷)

....

ازما بترس یوهاهاهاهاها

پوشیه بزن راه برو...صحن شلوغ استبیچاره نکن حوزه ی علمیه ی قم...

آب دوغ خیار چیست؟فست فود مخصوص ایرانیادر فصل تابستان که از ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط