همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد

همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
چو فروشدم به دریا چو تو گوهرم نیامد

سر خنب‌ها گشادم ز هزار خم چشیدم
چو شراب سرکش تو به لب و سرم نیامد

چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمن بری لطیفی چو تو در برم نیامد

ز پیت مراد خود را دو سه روز ترک کردم
چه مراد ماند زان پس که میسرم نیامد

دو سه روز شاهیت را چو شدم غلام و چاکر
به جهان نماند شاهی که چو چاکرم نیامد

خردم گفت برپر ز مسافران گردون
چه شکسته پا نشستی که مسافرم نیامد

چو پرید سوی بامت ز تنم کبوتر دل
به فغان شدم چو بلبل که کبوترم نیامد

چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان
چه همای ماند و عنقا که برابرم نیامد

برو ای تن پریشان تو وان دل پشیمان
که ز هر دو تا نرستم دل دیگرم نیامد

♥️♥️
دیدگاه ها (۰)

به نسیمی، همه‌ی راه به هم می ریزد!کی دل سنگ تو را آه به هم م...

از هر چه می‌رود سخن دوست خوشترستپیغام آشنا نفس روح پرورستهرگ...

ای عشق همه بهانه از توستمن خامشم این ترانه از توستآن بانگ بل...

دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده‌ای!ماه من، آفت دل، فتنه‌ی جان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط