این زمهریر فصل شکوفایی تو نیست

این زمهریر فصل شکوفایی تو نیست
چیزی بجز تراکم تنهایی تو نیست

با صدهزار جلوه برون آمدی، ولی
چشمی برای دیدن زیبایی تو نیست

یک تن از این جماعت ابن السلامها
مجنون یک کرشمه لیلایی تو نیست

نامردها بغیر تنت را نخواستند
با قیمتی که خرج تن آرایی تو نیست!

برق غرور وحشی یک ببر ماده کو؟!
در چشمهای آهوی صحرایی تو نیست!

زیباترین! عروسک اهریمنان شدن
شایسته مقام اهورایی تو نیست!
دیدگاه ها (۱)

چـــــــــــــــــادر تو تلافی غروبی است...که در آن روز به ز...

شخصی که نابینا بود از حضرت فاطمه اجازه خواست تا به حضور او ب...

بشنو از چادر که در توصیف زن تار و پودش با تو می گوید سخن تار...

دختر سیبی ست که باید از درخت سربلندی چیده شود نه در پای علف ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط