شما را نمی دانم

شما را نمی دانم
اما من هر وقت که دلم می گیرد
در نبودش
دلتنگی هایم را در دلم
عاشقانه دم می کنم؛
و تمام بغض چشمانم را در فنجانی
حل می کنم
که همیشه بوسیدنش را
دوست داشت...!
دیدگاه ها (۱)

اگه الان اینجا بودیعطر بودنفس بودبوسه بود ...

ببافآغوشت را به آغوشمزمستان سختیدر راه است

چقدرعجیب است دریا...همین که غرقش می‌شویپس می زند تو را،درست ...

اگر یاد بگیریدوستت دارماین دو کلمه حرف حساب رااسراف آدمهای ب...

موسیقی

مرد تنهای شب @محکوم به عشق @دلتنگی نبود نت سر به فلک

🌈نمی دانم چرا راهی بسته می شودو چرا رسیدنی دیر،اما همین که ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط