تو در تقدیر من هستی و در جانی

تو در تقدیر من هستی و در جانی
کجا ،کی، در کنار من تو می مانی

زنم پرسه به کوی عشق با یادت
بگو پس تو کجای کوچه پنهانی

و من چندی شدم عاشق و دلداده
بگو ای یار پیش کی تو مهمانی

به یادت ساختم کاشانه ای با جان
چو یادم خشک شد ای ابر بارانی

شده تاریک رویاها و هم، خوابم
همانی تو برایم ماه تابانی

به جانم عشق تو افتاد و دنیایی
همه دانند بر جانم تو سامانی

رسد روزی در آغوش تو آرامم
بیا ای آرزو ، امــیـد پایانی
#ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لینک جدید کانال من در تلگرام*
https://t.me/joinchat/AAAAAENlpEGo_6l5xoZxRg
دیدگاه ها (۳)

به تـــــو بدهکارم دست ڪم یک جـــــان، برای هر لب...

چه کسی می داندشایدپریشانی شب‌هایمانبدهکاری به آدم‌هایی باشدک...

این شهرپُر از صدای پایِ مردمی ست کههمچنان که تو را می بوسند ...

ﻣﯿــــﮕَﻦْ ﺁﺩَﻡ ﻭَﻗــــﺘﯽ ﻣﯿﻤﯿـــﺮِﻩﺑَــﺪَﻧِﺶْ ﺳـَـــــﺮﺩ ﻣﯿ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط