ناگاه شدم
ناگاه شدم
از شیار صخره تا انعکاس آسمان
تازه می خواستم از صبح چیزی بفهمم
از آب آب ماهی در پای پیاده
از پیمودن پروانه
از گل تا گل تا گل تا گل
از طعم عسل در دهان زنبور نوشیر
از فواره ی شیر بر دامن
از بوی برشته گی
از تنور
وز اول از زنبورگانی ها را نوشته ننوشته
درسوگ ملکه
از لانه ی سوسک سر درآوردم و
بالم جویده شد
با نیم تنه ی راه راه وراه و بیراه روانه گی
از چاهی به چاهکی به چاهکی به چاه
#باران_حجتی
از شیار صخره تا انعکاس آسمان
تازه می خواستم از صبح چیزی بفهمم
از آب آب ماهی در پای پیاده
از پیمودن پروانه
از گل تا گل تا گل تا گل
از طعم عسل در دهان زنبور نوشیر
از فواره ی شیر بر دامن
از بوی برشته گی
از تنور
وز اول از زنبورگانی ها را نوشته ننوشته
درسوگ ملکه
از لانه ی سوسک سر درآوردم و
بالم جویده شد
با نیم تنه ی راه راه وراه و بیراه روانه گی
از چاهی به چاهکی به چاهکی به چاه
#باران_حجتی
۳۸۱
۲۸ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.