گفتهاند که وقتی یکی از افسران جوان گارد نیکلای اول ام

گفته‌اند که وقتی، یکی از افسران جوان گارد نیکلای اول ـ امپراتور روسیه ـ به گناهی متهم شد و خشم امپراتور را چنان برانگیخت که فرمان داد تا بی درنگ به دوردست ترین نقاط سیبری تبعیدش کنند.

یاران او کمر به نجاتش ؛ چنان که شهبانو را برانگیختند تا نامه ای به امپراتور نوشت و شفاعت او کرد تا از تبعیدش درگذرد.

امپراتور شفاعت شهبانو را نپذیرفت و به دبیر خود گفت تا در گوشۀ همان نامه تصمیم قاطع او را به لزوم تبعید افسر گناهکار، یادداشت کند:

بخشش لازم نیست ، به سیبری تبعید شود .

دبیر ـ که خود از یاران متهم بود ـ فرمان امپراتور را، هم بدان گونه که از او شنیده بود به گوشۀ نامه نوشت. اما حیله ئی در کار کرد تا افسر نگونبخت از خشم امپراتور رهائی یافت.

در فرمان امپراتور، تنها جای ویرگولی را تغییر داده آن را چنین نوشته بود:

بخشش ، لازم نیست به سیبری تبعید شود !

#deep_feeling
دیدگاه ها (۵)

چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بودکلا ی...

پدر نمونه*_*#deep_feeling

«کلمنت والاندیگهام» سیاستمدار و حقوقدانی اهل اوهایو بود. در ...

نمیدونم،دقیقا کی بود؟کجا بود؟تا اینکه یکی بهم گفت:"راستی تو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط