قلب شیشه ای پارت 3
جیون:اقای کیم
تهیونگ:تهیونگ صدام کن راحت باش
جیون:باشه ولی حالم خیلی بده
تهیونگ:کوک منو جیون داربم میریم دکتر تو هم بیا
(میروند دکتر:))
برمیگردند خانه*
ته:سلم بچه ها ما اومدیم
جین:سلاممممممم
ته:هیس جیون خوابیده
جین: تو بغل توعه؟
ته:عاره خب دیدم بدنش کوچولوعه بیدارش نکردم گناه داشت اوردمش بالا
کوک:من میرم بخوام شب خوش هیونگ
ته:شب بخیر منم میرم جیونو بزارم رو تخت
جیون:تهیونگ اوپا
ته:بله ؟
جیون:من از تاریکی میترسم میشه پیشم بخوابی؟
ته:چ چ چی؟ب ب باشه خب
جیون هق.. هق
ته:چرا گریه میکنی پرنسس؟
جیون : ی پسرس اکسمه باهام کات کرده الان اذیتم میکنه
ته:پرنسس کوچولو دوس پسر داشته؟ عیب نداره فردا میرم پیشش حسابشو میزارم کف دستش
جیون:مرسیییییییی
پیامی از طرف جانگ(همسایه):سلام اقای کیم خاستم بگم جیون مثل یه بچه میمونه باهاش مثل بچه رفتار کنید خیلی بزرگونه نباشه بعد زودم گریه میکنه ممنون
تهیونگ:سلام خانم جانگ حتما مراقبشم💜
صبح
جیون:عههههههههه (گریه)
ته:از خواب پا میشه* چیشدع پرنسس
جیون :پسره زنگ زده بیا ب این ادرس میخواد بازم اذیتم کنه😭
ته:گریه نکن بیبی میرم دعواش میکنم
جیون:گفته الان بیا
ته:باشه پاشو لباس بپوشیم بریم تو راه بذات ی صبونه خوش مزه میخرم
جیون :میشه برام لباس انتخواب کنی؟
ته:باشه خوشگل خانم
بیا اینو بپوش
جیون:میش زیپ لباسمو بکشی بالا برام؟
ته:بیا چ پیرهن خوشگلی عین پرنسس های دیزنی شدی تو رسما پرنسسی:)
جیون:تو هم پرنسی😊
ته:خ خب باشه بسته دیگع فقط ی چی بهت بگم جیون منو تو فرق داریم من جای برادرت باشه؟
جیون:هان ؟
ته:هی هیچی
رفتن سراغ پسره*
ته:جیون برو اگ خاست اذیتت کنه میام
جیون:باش
پسره:به جیون خانم بیا بریم کار همیشگی رو باهات کنم حال کنم😂🚶
جیون:نمیخوامممممم
ته:اوی پسره حواستو جمع کن
پسره:شما کی باشی؟
ته:ددیشم ب تو چ
پسره:اگ راس میگی ک ددیشی اونم بیبی گرلت لباشو بوس کن
ته:هانننن ب باش
(لباشو محکم بوس کرد)
جیون هنگه *
ته دست جیون و گرفت و رفت*
ادامه دارد🗽
تهیونگ:تهیونگ صدام کن راحت باش
جیون:باشه ولی حالم خیلی بده
تهیونگ:کوک منو جیون داربم میریم دکتر تو هم بیا
(میروند دکتر:))
برمیگردند خانه*
ته:سلم بچه ها ما اومدیم
جین:سلاممممممم
ته:هیس جیون خوابیده
جین: تو بغل توعه؟
ته:عاره خب دیدم بدنش کوچولوعه بیدارش نکردم گناه داشت اوردمش بالا
کوک:من میرم بخوام شب خوش هیونگ
ته:شب بخیر منم میرم جیونو بزارم رو تخت
جیون:تهیونگ اوپا
ته:بله ؟
جیون:من از تاریکی میترسم میشه پیشم بخوابی؟
ته:چ چ چی؟ب ب باشه خب
جیون هق.. هق
ته:چرا گریه میکنی پرنسس؟
جیون : ی پسرس اکسمه باهام کات کرده الان اذیتم میکنه
ته:پرنسس کوچولو دوس پسر داشته؟ عیب نداره فردا میرم پیشش حسابشو میزارم کف دستش
جیون:مرسیییییییی
پیامی از طرف جانگ(همسایه):سلام اقای کیم خاستم بگم جیون مثل یه بچه میمونه باهاش مثل بچه رفتار کنید خیلی بزرگونه نباشه بعد زودم گریه میکنه ممنون
تهیونگ:سلام خانم جانگ حتما مراقبشم💜
صبح
جیون:عههههههههه (گریه)
ته:از خواب پا میشه* چیشدع پرنسس
جیون :پسره زنگ زده بیا ب این ادرس میخواد بازم اذیتم کنه😭
ته:گریه نکن بیبی میرم دعواش میکنم
جیون:گفته الان بیا
ته:باشه پاشو لباس بپوشیم بریم تو راه بذات ی صبونه خوش مزه میخرم
جیون :میشه برام لباس انتخواب کنی؟
ته:باشه خوشگل خانم
بیا اینو بپوش
جیون:میش زیپ لباسمو بکشی بالا برام؟
ته:بیا چ پیرهن خوشگلی عین پرنسس های دیزنی شدی تو رسما پرنسسی:)
جیون:تو هم پرنسی😊
ته:خ خب باشه بسته دیگع فقط ی چی بهت بگم جیون منو تو فرق داریم من جای برادرت باشه؟
جیون:هان ؟
ته:هی هیچی
رفتن سراغ پسره*
ته:جیون برو اگ خاست اذیتت کنه میام
جیون:باش
پسره:به جیون خانم بیا بریم کار همیشگی رو باهات کنم حال کنم😂🚶
جیون:نمیخوامممممم
ته:اوی پسره حواستو جمع کن
پسره:شما کی باشی؟
ته:ددیشم ب تو چ
پسره:اگ راس میگی ک ددیشی اونم بیبی گرلت لباشو بوس کن
ته:هانننن ب باش
(لباشو محکم بوس کرد)
جیون هنگه *
ته دست جیون و گرفت و رفت*
ادامه دارد🗽
۲۵.۳k
۲۱ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.